متن پيام تبريك دبير كل محترم به مناسبت فرا رسيدن نوروز
بسم الله الرّحمن الرحيم
سلام
سلامي دوباره و هماره در آغاز سالي ديگر و بهاري دلانگيز بر شما برادران و خواهران گرامي، خانوادة بزرگ نهاد كتابخانههاي عمومي كشور عزيزمان ايران اسلامي.
سلامي به سپيدي زمستان برفريز و به سخاوت پائيز كه تمامي برگ و بارش را به زمين خدا ميبخشد و به گرماي تابستان حاصلخيز، سلامي به طراوت نسيم بهار ، بر شما سرسپردگان ايمان و دلسپردگان به آئين آزادگيِ مكتب پيامبران.
سلامي با هزاران اميد و آرزو به آيندهاي سازندهتر و با طراوت و با تلاشي افزونتر ، براي همة شما عزيزان، همكاران بسيار محترم و ارجمند، به طراوت چشمهساران، به لطافت خلنگزاران، چون عطر پونههاي كوهساران، به شادابي جواني و زيبائي زندگاني، شما آيندهسازان كشور اسلامي ، رهپويان صراط حقيقت و خداجويان سرزمين با بركت، سرزمين اسلام و قرآن و عترت، سرزمين حضرت اباصالح المهدي عجّل الله تعالي فرجه الشريف.
منبع پرتال نهاد کتابخانه های عمومی کشور
بسم الله الرّحمن الرحيم
سلام
سلامي دوباره و هماره در آغاز سالي ديگر و بهاري دلانگيز بر شما برادران و خواهران گرامي، خانوادة بزرگ نهاد كتابخانههاي عمومي كشور عزيزمان ايران اسلامي.
سلامي به سپيدي زمستان برفريز و به سخاوت پائيز كه تمامي برگ و بارش را به زمين خدا ميبخشد و به گرماي تابستان حاصلخيز، سلامي به طراوت نسيم بهار ، بر شما سرسپردگان ايمان و دلسپردگان به آئين آزادگيِ مكتب پيامبران.
سلامي با هزاران اميد و آرزو به آيندهاي سازندهتر و با طراوت و با تلاشي افزونتر ، براي همة شما عزيزان، همكاران بسيار محترم و ارجمند، به طراوت چشمهساران، به لطافت خلنگزاران، چون عطر پونههاي كوهساران، به شادابي جواني و زيبائي زندگاني، شما آيندهسازان كشور اسلامي ، رهپويان صراط حقيقت و خداجويان سرزمين با بركت، سرزمين اسلام و قرآن و عترت، سرزمين حضرت اباصالح المهدي عجّل الله تعالي فرجه الشريف.
___
با شروع سال جديد و آغاز بهاري ديگر، صفحهاي ديگر از كتاب عمر ورق خورد و بهاري ديگر از راه رسيد. فصل دوبارة رشد و رويش، هنگامة رستخيز دنيوي آفرينش، چونان تولّدي ديگر و آغازي دگر.
اين هفتهها و ماهها و سالهاست كه به هم ميپيوندند و تاريخ را ميسازند، تاريخي كه در هر قدم سرشار از خوبيها و بديهاست، لبالب از زيبائي و زشتيهاست. انسان تنها موجود آفرينش است كه مختار آفريده شده است و ميتواند انتخاب كند. تغيير راه و روش بدهد. ميتواند گزينش داشته باشد. هيچ آفريدهاي چون انسان اختيارمند نيست، جز آنچه كه براي حيات او آفريده شده است و نقشي كه در چرخه حيات بر عهدهاش گذاشته شده ؛ نميتواند از مسير و راه مشخص خود پا بيرون بگذارد و اين فرمان الهي براي موجودات غير از آدميزادگان است.
هزاران سال زنبور عسل بصورت كلني زندگي ميكند. با شرايطي مساوي به زنبور كاملي تبديل ميشود. شهد گلها را مينوشد و ثمره زندگانيش عسلي است كه خداوند آنرا شفابخش بسياري از امراض انسانها قرار داده است. اين موجود نه ميتواند غذايش را به دلخواه انتخاب كند، نه ميتواند ثمرهاش را تغيير دهد. نه ميتواند از مجموعة كندويش خارج شده و به تنهائي زندگي كند. به فرمودة قرآن كريم همانگونه كه به او «وحي»[1] شده است عمل كرده و ميكند و درآينده هم، چنين خواهد بود.
به هر موجود ديگري هم كه بنگريم، جز به شيوهاي كه آفريده شده نميتواند قدم از مسير خودش بيرون بگذارد. جز انسان كه اشرف مخلوقات و برگزيدة كائنات و مسئول در برابر اعمال و رفتار خويش در پيشگاه الهي است. چون با عنايت «عقل» كه به فرمودة پيشوايان دين، برگزيدهترين مخلوق خداست و خدا آنرا در انسان حجّت درونياش قرار داده است. تشخيص خوب و بد و زشت و زيبا و فضيلت و رذيلت براي انسان ميسّر است و لامحاله حق انتخاب و اختيار انتخاب و انجام هم براي او مقدّر است. و اين انسان مختار مسئول، چنان در پيشگاه الهي عزيز و ارجمند است كه خداوند همة امكانات حياتش را برايش فراهم ساخته است و فرمانروايي بر ديگر آفريدههايش را به او سپرده است، آنگونه كه ميتواند از همة آفرينش به نفع خويش بهرهبرداري كندو اين همه امكانات را در جهت هدف و عزم و ارادهاش بكار بندد.
در جواب اين كرامت، مسئوليّت عظيمي نيز بر او قرار داده است. ترك بديها و رذيلتها، كسب خوبيها و فضيلتها . به وسيلة پيامآوران راستين خويش، راه انسانيّت را هم براي انسانها روشن و مستقيم ساخته است تا هر كه به سعادت رسيد با حجّت و آيت و بيّنات سعادتمند شود و آن كه راه شقاوت و كفر و عصيان را در پيش گرفت، با حجّت و روشني و آگاهي، مسئوليّت اعمال زشت خود را بر عهده داشته باشد.
حضرت رحمان تبارك و تعالي در كتاب مبارك خويش ميفرمايد: ما هيچ قومي را به خاطر كفر و عصيانشان هلاك نكرديم مگر آنكه براي هدايتشان پيامبري را فرستاديم.[2]
تا انسان بداند و با آگاهي به نيك و بد، سعادت و شقاوت، كفر و عبوديّت، ناراستي و صداقت، عقلانيّت و جهالت، مسير حياتش را در پيش بگيرد.
و براي آناني كه صاحب خردند ؛ در همة پديدهها، در همة آفرينش وجهي حكيمانه، عالمانه، پندآموز، عبرتانگيز، خردمندانه نهاده است تا آدمي با تعقّل و تفكّر در آفرينش او، به سرچشمة نيكيها، آفرينندة كائنات، نور زندگاني و بهار جاوداني دست يابد.
بدينگونه است، گذر ايّام و تغيير فصول و انقلاب ايّام، آن ذات پاك آفرينندة زمان و مكان و جماد و حيوان و انسان و گياه، در هر پديدهاي، ابتدائي، انتهائي، اوجي، نزولي، قدرتي، ضعفي، فرازي، نشيبي، امتزاجي ، افتراقي ، تركيبي ، تبديلي ، هويّتي؛ صورتي ، ظاهري ، باطني ، خاصيّتي ، خصوصيّتي ، منفعتي، كراهتي ، شوقي ، تدافعي قرار داده است. زمان هم از مخلوقات الهي است و ابتدا و حركتي دارد و حكمتي، هر سالي كه از عمر ما ميگذرد، جهان پيرامون ما به ما ميگويد: همانگونه كه براي هر سال، بهاري، تابستاني، پائيزي، زمستاني است، براي آدمي زاده نيز تولدي، شبابي، كمالي و انجام و زمستاني هست.
بهاري كه با نسيم دلانگيز و فرحافزايش از راه رسيده است، فصل تولّدي ديگر و رويشي ديگرست و انسان هر سال اين سنّت الهي در طبيعت را مشاهده ميكند و به عيان ميبيند كه آفرينندهاش قادر است كه مردگان را دوباره زنده كند و به استخوانهاي پوسيده حياتي مجدّد ببخشد.[3]
بهار زندگاني، اشاره به بعثت انسان در روز حساب دارد، بهار روحانگيز، نشانة نشاط آفرينش و مشرّف شدن به شرافت وجود از كَتْم عَدَم است.
عدم و معدوم بودن كه شرفي نيست. بزرگان دين فرمودند: پيش از آنكه تو از خداوند طلب وجود كني. او ترا آفريد. بيآنكه از او درخواست كرده باشي، محبّتي و بزرگواري و كرامتي كه تو نبودي تا آنرا طلب كني؛ حال آن بزرگواري كه طلب نكرده، كرامت ميكند. اكنون كه هستي و زبان درخواست از خدايت را داري. اگر از او بخواهي چگونه حاجتت را برآورده نميكند.
اينهمه مقدمهاي بود تا بدانيم چرا آغاز بهار و شروع سال جديد را عيد ميگيرند و اين رسم ديرينه را زنده نگه ميدارند. امام صادق عليه السلام فرمودند: نوروز از ماست. ايرانيان آنرا زنده نگه داشتند و اعراب آن را واگذاشتند.
كلام حجّت الهي، معتبرترين دليل اهميّت حلول سال جديد و عيد آغاز بهار است. هر عاقلي هم دلايل آنرا بخوبي درك ميكند. زمان احياء زمين مرده، زمان بيداري و زندگاني دوباره گياهان، زبان بشارت نسيم جانپرور بهاري از رحمت الهي، نسيمي كه احساس نشاط و طراوت و زندگي در آن موج ميزند. همان بادهاي ملايمي كه در بهار، جان دوبارهاي به زمين و زمان ميبخشد، گويا كه زندگاني دوباره آغاز شده است.
رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمودند: تن خود را از باد بهار مپوشانيد. صاحب مثنوي اين كلام نبوي را در شعري چنين تكرار ميكند: گفت پيغمبر به اصحاب كبار تن ميپوشانيد از باد بهار .
باد بهار بر خلاف بادهاي زمستان كه افسردگي و بيماري با خود دارد، زندهكننده، نشاطآور، فرحانگيز است. باد بهار مثل نسيم رحمت الهي، سلولهاي افسرده را دوباره ميآشوبد، دلهاي خمود را زنده ميكند. خون در بهار رقيق ميشود. احساس سبكي، شادي، آرامش، بهجت از فرآوردههاي اين موهبت الهي است.
آغاز آفرينشي ديگر، هر جان بيدار و هر دل آگاه را بياد رحمتها و نعمتهاي الهي مياندازد. طبيعت جشن گرفته همراه با بهار طبيعت انسان همآوا ميشود. در حقيقت اين انسان است كه به تولّدي ديگر با روز و روزگاري ديگر، با جهاني ديگر و حال و هوائي ديگر قدم به سالي ديگر نهاده است و اين آغاز را ميبايست جشن بگيرد و آن را پاس بدارد.
بهار تحوّلي شگرف است. زندگيساز، جانپرور، نشاطانگيز كه در كلام رسولان و رهبران دين با ارزش و اثربخش معرفي شده است.
به همين دليل است كه در دعاي تحويل سال ميخوانيم: «يا محوّل الحول و الاحوال، يا مدبّر الليل و النّهار، حوّل حالنا الي احسن الحال»
اي دگرگونكنندة حالها و فصلها، اي تدبيركنندة شبها و روزها، روز و روزگار ما را به روز و حالي بهتر تبديل فرما. در اين دعا كه هنگام تحويل سال خوانده ميشود، اشاره صريح به رحمت و كرامت الهي نسبت به انسان ديده ميشود. اين دعا وقتي خوانده ميشود كه بنا بر آداب عيد نوروز، آئينه و آب و ماهي قرمز، و هفت سين بر سفره نوروز چيده شده است و كتاب مبارك الهي، گشوده شده در كنار آئينه قرار دارد.
هر كدام از اين نمادهاي زيبا در سفره هفت سين، اشاره به نعمت و بركت و سعادت و سلامتي دارد كه در جاي خود و در نامة عيد دو سال پيش آنرا به تفصيل بيان كردهام.
در حاليكه شايد لازم به شرح هم نباشد؛ هر ايراني مسلماني ميداند، آئينه نماد پاكي و طهارت نفس آدمي از زشتيها و آب، نشانة زندگي، ماهي قرمز، نشانه حيات، شمع افروخته و يا جار و چراغ روشن شده نشانه نور و هدايت و هفتسين نماد سلامت،سعادت، سود و ثمر، سبز بودن «هميشه بهار بودن» ، سخاوت «بخشندگي الهي» و سيادت «اشاره به اهل بيت رسالت» و سيرت كه «اخلاق الهي» است دارد.
هر چند بعضي از بيخبران سفره هفت سين را خرافه و عيد نوروز را به پادشاهان قبل از اسلام منسوب ميدارند. در حاليكه اين عيد باستاني مورد تأييد مكاتيب وحياني بوده است و سفره هفت سين نمادي از بركات الهي و توجه حضرت لايتناهي به انسان و زندگي انسان است. هر چند به وسيله اقوام ايراني بر اين عيد اضافه شده باشد. از سنتهاي پسنديده عيد نوروز ديد و بازديد فاميلها و آشنايان از يكديگرست. اين رسم از ديرباز جزو مراسم نوروز بوده است و حسنات آن بر همه آشكار است.
امام باقرالعلوم عليه السلام فرمودند: خشم كليد هر بدي و شري است، عقلاي قوم انديشيدند چگونه ميتوانند اين كليد نفرتانگيز را از ميان بردارند تا هرگز گشاينده درهاي خشم و نفرت نشود.
در آغاز بهار، وقتي احساس و عاطفهها به اعتلاي آب و هوا و نشاط فصل برانگيخته ميشد. مناسبترين زمان براي از ميان برداشتن خشم و نفرتها است. با سنّت پسنديدة ديد و بازديد و پذيرائي با شيريني و آجيل و ميوه در ايّام نوروز بسياري از ناراحتيها و رنجشها و اختلافات ميان دوستان و آشنايان برداشته ميشود. تجربه نشان داده است كه به بهانه ديدار عيد، چه بسيار كينهها و دشمنيها كه به دوستي و مودّت و محبّت تبديل شده است و قهرها و دوريهاي يك ساله پايان پذيرفته است، شرايط براي عفو و گذشت آماده و دلها در فصل رويش و نشاط آمادة پذيرش نيكيها و دوري از زشتيها و ناهنجاريهاست.
از قديم رسم بوده است كه ميگفتند: بديها و قهرها و خشم و دشمنيها را با سالي كه تمام شده است رها كنيد. سال جديد سال دوستي و مهرباني و گذشت است آنچه مربوط به سال قبل بوده تمام شده. سال نو، يعني شيوة نو، اخلاق نو، روية جديد دشمنيها را با سالي كه گذشت به فراموشي بسپاريد. بيائيد در بهار طبيعت، دلهامان هم بهاري باشد.
بهانة ديد و بازديد، همه فاميل را در آشتي دادن و حل اختلاف بين دو نفر يا دو خانواده را مصمّم ميساخت و غائله را تمام ميكرد.
در اين ديد و بازديدها،رسم عيدي دادن به كودكان و نوجوانان آنان را با خاطرهاي خوش و خيالبرانگيز براي مهر ورزيدن ايثار و گذشت در آينده آماده ميكرد. با هر عيدي و هديهاي، دل رميدهاي به مهر و دوستي باز ميآمد. و دلتنگيها كم ميشد و كودكان ياد ميگرفتند كه ديد و بازديد عيد نبايد فراموش شود و اين راه خير و نيكي و مودّت بايد باز بماند.
با توجّه به سنن وآداب عيد نوروز ميتوان آنرا تنها عيدي ناميد كه ريشه در زمان و گذر ايام دارد و جامعه را بياد گذر عمر و بازنگري در نيك و بد اخلاق و رفتارها مياندازد.
تحوّل زمان، تحوّل فصلها و بالاخره تحوّل زندگي و تحول انسان، يك يادآوري حكيمانه الهي براي آناني كه در غوغاي زندگي گم شدهاند، حتي از خويش غافل ماندهاند. دنيا چنان مشغولشان كرده است كه بياد گذشت روزگار وعمري كه سپري ميشود و ديگر باز نميگردد، نميافتند.
پيام نوروزي براي ما، همان فرمايش امام اميرالمؤمنين عليه السلام است كه فرمودند: فرصتها چون ابرهاي بهاري درگذرند فرصتها را غنيمت بشماريد.
ايّام تعطيل زماني را براي فراغت از كار و غفلت از خويش فراهم ميسازد، تعطيلات عيد، فرصت دوبارهاي است تا از گرفتاريهاي كار و زندگي كمي بياسائيم تا بتوانيم به فراغتي و خلوتي، با احساس شروع سالي جديد و ايّامي جديد به گذر عمر و زمان خويش بينديشيم و به رفع بديها و كمبودها و ناروائيهايمان بكوشيم.
بهاران عمر را غنيمت بشماريم تا وقتي هنگام پيري و ضعف و ناتواني فرا نرسيده به وظايفمان عمل كنيم و كار امروز را به فردا نيندازيم. آري اين مثل فارسيزبانان چه حكيمانه است كه گفتند: آنكه در روز روشن راهي را نيافت در شبهاي تار چگونه آنرا مييابد، اگر بهار زندگي روزهاي روشن زندگي است پس بايد ذخيرههاي آخرت و كسب فضائل را در آن ايّام روشن به دست آورد وگرنه با ناتوانيهاي ايّام كهولت كدام قدرت و حوله و توان بازگشت و جبراني باقي خواهد ماند.
چنانكه معصومين عليهم السلام فرمودند: عيد، روزي است كه در آن گناه نكني؛ پس بگذاريم نوروزمان با دوري از ناهنجاريها و بديها عيد حقيقي باشد. تا كودكانمان هم بياموزند كه نوروز هنگامه ترك گناهان و دوري از زشتيهاست.
زمستاني كه پشت سر نهادهايم فراموش كنيم و دل به بهاران خوبيها و رويش و رشدها ببنديم. ميخواستم در آغاز نامه، سال نو و ايام نوروز و عيد را به شما تبريك و تحيّت بگويم. امّا انديشيدم ابتدا با نگاهي گذرا به كارنامة خودمان در سالي كه گذشت شايد دلها آمادة رفعتي ديگر و فضيلتي برتر شوند و با دقت بيشتري به سالي كه در پيش رو داريم بنگرند و سپس به تهنيت عيد زبان بگشايم:
با آرزوي سالي سراسر بركت و رحمت و نعمت براي تمامي همكاران ارجمند و تبريك عيد سعيد باستاني نوروز، روز و روزگاري موفق و شاديآفرين را برايتان از درگاه الهي مسئلت دارم. هر روزتان نوروز و نوروزتان پيروز باد.
[1] ـ وحي اينجا به معني فرمان الهي است.
[2] ـ ما أهْلَكنا مِنْ قَريةٍ إلاّ لهَا مُنذِرُونَ ؛ سورهي مباركه شعراء ، آيهي 208 .
[3]ـ سوره مباركه يس: آيه 79 : كافران ميپرسند: چه كسي ميتواند اين استخوانهاي پوسيده را زنده كند. اي پيامبر بگو: قُل يُحييهَا الَّذي أنْشَأها أوَّلَ مَرَّةٍ ـ بگو آن كه اوّل شما را بدون اين كه استخوان پوسيدهاي هم باشيد، آفريد
پاسخ دهید